رفتن به محتوای اصلی
Printer Friendly, PDF & Email

اعتراف به شکست نظری و سیاسی، بدون درس‌گرفتن از آن

دوشنبه، ۲۷ شهریور ۱۴۰۲
نویسنده:
مسعود اميدی
برگرفته از:
مجلۀ هفته
منتشر شده در تاریخ:
۱۴ سپتامبر ۲۰۲۳

در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۳ بیانیه‌ای[۱] از سوی نیکاس ماتس[۲]، سردبیر نشریه‌ی «در دفاع از کمونیسم»[۳] منتشر شد که اعترافی غیرصادقانه به شکست نظری و سیاسی رویکرد حزب کمونیست یونان و برخی دیگر از احزاب کمونیست هم‌سو با آن در تحلیل و موضع‌گیری آن‌ها پیرامون عملیات نظامی ویژه‌ی روسیه در اوکراین، و اعلام فروپاشی جریانی است که تحت عنوان «ابتکار عمل کمونیستی اروپا»[۴]، با امپریالیستی خواندن جنگ، کوشید تا عملیات نظامی ویژه‌ی روسیه در اوکراین را تجاوز به خاک اوکراین به‌عنوان یک کشور مستقل معرفی کرده و آن را اقدامی ناشی از «ویژگی امپریالیستی» روسیه در چارچوب رقابت امپریالیستی برای بازار و … نشان‌دهد. با اینکه از همان ابتدا این رویکرد فاقد پایه‌های نظری و تحلیلی معتبری بود، با این وجود برخی از کمونیست‌ها چه به‌عنوان افراد یا محافل و چه به‌عنوان احزاب، به دلایل مختلف ازجمله کاستی‌ها و مشکلات نظری و تحلیلی، تحت تأثیر آن قرارگرفتند و در موضع‌گیری سیاسی خود در ارتباط با عملیات ویژه‌ی نظامی روسیه در اوکراین، هم‌سو با محافل و رسانه‌‌های امپریالیستی، اقدام به محکوم‌ کردن قاطعانه‌ی به‌زعم خود تجاوز روسیه به اوکراین کردند. اینک پس از گذشت حدود ۲۰ ماه از آغاز عملیات ویژه‌ی نظامی روسیه و روشن‌شدن زوایای مختلف موضوع برای بسیاری از ناظران، بدیهی است که برخی از احزاب کمونیستی و کارگری نیز که در ارزیابی‌های ابتدایی خود از آن دچار اشتباه و انحراف شده بودند، نسبت به بازنگری و اصلاح مواضع خود اقدام کنند. امری که می‌توان آن را به‌ فال‌ نیک‌ گرفت. در همین رابطه به گفته‌ی نیکاس ماتس، برخی از احزاب کمونیستی و کارگری عضو «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» (INITIATIVE) با موضع اعلام شده‌ی آن که تحت هدایت حزب کمونیست یونان، جنگ را جنگی امپریالیستی ارزیابی کرده و ورود نیروهای نظامی روسیه به اوکراین را تجاوز معرفی و آن را محکوم می‌کرد، زاویه گرفته و به همکاری با «پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی»[۵] روی‌آوردند که جنگ روسیه در اوکراین را نبرد ضدفاشیستی ارزیابی کرده و از آن حمایت می‌کند. 

بررسی بیانیه‌ی نیکاس ماتس نشان‌دهنده‌ی اشکالات و انحرافات نظری و نکات قابل ذکر دیگری است که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود :

۱-در ابتدای بیانیه اعلام می‌کند که بار دیگر اپورتونیسم در جنبش بین‌المللی کمونیستی نمایان شد و این امر به پایان فعالیت «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» انجامید. این نگاه بر خلاف منطق دیالکتیکی، قادر نیست تحولات پدیده‌ها را در پویش‌ها و تضادهای جوهری و درونی آن‌ها جستجو کند. از این رو می‌کوشد تا علت شکست یک رویکرد انحرافی و مخرب را در پدیدار شدن به‌اصطلاح «اپورتونیسم» مدافع نبرد ضدفاشیستی در اوکراین جستجو کند، نه در فاصله‌گرفتن و بریدن برخی از همراهان خود در «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» که طی یک روند پرچالش مبارزه‌ی نظری و سیاسی بین دو گرایشی که خود معرفی می‌کند، به ضرورت بازنگری در ارزیابی و تحلیل و موضع‌گیری نادرست خود پی‌برده و بر اساس صداقت کمونیستی، جهت و جایگاه و موضع خود را تغییرمی‌دهند. این رویکرد، یادآور ضرب‌المثل زیبا و حکیمانه‌ی ایرانی از نظامی گنجوی است مبنی بر اینکه : «آینه چون نقش تو بنمود راست  – خود شکن، آئینه شکستن خطاست.» 

اگر درست است آن‌گونه که بیانیه می‌گوید «اختلافات مهم ایدئولوژیک و سیاسی» در میان احزاب کمونیستی و کارگری همکار با  «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» ریشه‌دار بوده‌است، انتظار تشدید آن و انشعاب در میان آن‌ها» پس از آغاز جنگ می‌توانست امری کاملاً طبیعی و قابل پیش‌بینی باشد. حقیقت آن است که «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» و حزب کمونیست یونان، مبارزه‌ی ایدئولوژیک و سیاسی را به احزاب به‌زعم خود «اپورتونیست» چون حزب کمونیست فدراسیون روسیه و متحدانش در جنبش جهانی کمونیستی باخته است. یک رویکرد علمی می‌گوید در چنین شرایطی باید به تجزیه و تحلیل کاستی‌ها و انحرافات و نقاط ضعف خود و نیز نقاط قوت طرف مقابل پرداخت. و بی‌تردید با برچسب‌زنی و جوسازی‌ و شانتاژ، هیچ چیز مثبت و ارزشمندی نصیب بازنده نخواهد کرد.

۲- محور اساسی تحلیل و موضع‌گیری «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» و حزب کمونیست یونان در مورد جنگ، به مفهوم «جنگ امپریالیستی» متکی است. این نگاه برای موجه کردن خود نیاز به امپریالیستی دارد که جنگ را برای توسعه‌ی بازارها و حوزه‌ی نفوذ خود راه‌اندازی کرده باشد. اما از آنجا که در امپریالیست خواندن روسیه محتاط است و آن را بارها «روسیه‌ی سرمایه‌داری» می‌خواند، ناچار می‌شود قید مفهوم امپریالیسم را بزند و متوسل به «ویژگی امپریالیستی» شده و در ادامه جنگ اوکراین را «بخشی از رقابت گسترده‌تر بین امپریالیستی، بین بلوک یورو آتلانتیک و قدرت‌های سرمایه‌داری رو به رشد یعنی روسیه و چین» معرفی کند و اسم این شیوه‌ی تحلیل را هم هم بلافاصله «رویکرد منسجم لنینی» بگذارد تا مفهوم امپریالیستی بودن جنگ را قطعی‌کند، به ویژه اگر این رویکرد را با ژست اخذ امضای« ۷۳ حزب کمونیست و کارگری و [سازمان] جوانان» نیز همراه کند. واضح است که در اینجا هیچ حساسیتی هم در باره سایز و اندازه‌ی «کوچک» و هویت و موجودیت واقعی و وزن اجتماعی و سیاسی  این ۷۳ حزب و سازمان مانند آنچه در مورد «حزب کوچک مستقر در بریتانیا، حزب کمونیست بریتانیا (مارکسیست- لنینیست)» که در « پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی» مورد توجه قرار می‌دهد، مطرح نباشد!

بدین ترتیب «امپریالیسم» به «ویژگی امپریالیستی» و البته در «قدرت‌های سرمایه‌داری رو به رشد» تقلیل می‌یابد. دستاورد این «رویکرد منسجم لنینیستی» لنینی به این محدود نمی‌شود، بلکه آگاهانه ویژگی‌های پنج گانه‌ی معرفی شده از سوی لنین را هم به «ویژگی امپریالیستی» تقلیل می‌دهد و حتی از توصیفی آن «ویژگی امپریالیستی» منحصر به فرد نیز طفره می‌رود تا بتواند سر و ته « امپریالیستی بودن جنگ » را هم‌آوَرَد. برای پرچمداران  «رویکرد منسجم لنینی» دسترسی به پژوهش‌های معتبر و مبتنی بر داده‌ها و اطلاعات آماری در باره‌ی جایگاه و وضعیت روسیه درارتباط با پنج ویژگی برشمرده شده از سوی لنین، در دنیای اطلاعات امروز نباید کار دشواری باشد. البته آن ها ترجیح دادند وارد این فضا نشوند چراکه نه تنها داده‌ها و اطلاعات موجود، نظر آن‌ها در باره‌ی ویژگی امپریالیستی روسیه را تأیید نمی‌کند، بلکه درست برخلاف نظر آن‌ها، بررسی‌های پژوهشی حکایت از آن دارند که با توجه به اظهار لنین در مورد امپریالیسم، در چهار ویژگی از پنج ویژگی برشمرده شده برای امپریالیسم (شامل : ۱- تمرکز تولید و سرمایه و ایجاد انحصاراتی که نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی اقتصادی دارند. ۲- ادغام سرمایه‌ی بانکی با سرمایه‌ی صنعتی و ایجاد یک الیگارشی مالی بر اساس این ‹سرمایه‌ی مالی›. ۳- افزایش اهمیت صادرات سرمایه که به گونه‌ای از صادرات کالاها متمایز شده است. ۴- مشارکت در تشکیل ائتلاف‌های سرمایه‌داری انحصاری بین‌المللی که جهان را بین خود تقسیم می‌کنند و ۵-تقسیم اراضی کل جهان بین بزرگ‌ترین قدرت‌های سرمایه‌داری)، روسیه نه بازیگری در تسلط انحصارها و سرمایه‌ی مالی است، نه صادرات سرمایه نقش مهمی در آن ایفا می‌کند (بجز این‌که با تأثیر منفی مداوم فرار سرمایه‌ نیز مواجه بوده‌است)، نه تراست‌های روسیه هیچ نقش اساسی در تقسیم منابع جهانی دارند، بلکه درست برعکس آن، روسیه پس از فروپاشی بیشتر موضوع و هدف سلطه‌ی امپریالیستی و در سال‌های اخیر نیز در تب و تاب حفظ استقلال و امنیت خود در برابر  تهاجم امپریالیستی بوده است. تنها مورد از پنج ویژگی قدرت‌های امپریالیستی برجسته که آن‌ها را دارای صنایع مهم تسلیحاتی و به عنوان فروشنده در تجارت جهانی اسلحه معرفی می‌کند، در مورد روسیه مصداق دارد. و البته در این مورد نیز جای بحث جدی وجود دارد و هیچ‌گاه صرف برخوردار بودن ازیک ویژگی (قدرت نظامی) نمی‌تواند دال بر امپریالیست بودن کشوری باشد. [۶] از آنجا که ورود به بحث‌های مشخص و مصداقی، می‌تواند ادعاهای حاملان این به‌اصطلاح «رویکرد منسجم لنینی» را به چالش بکشد، بدیهی است که از پرداختن به آن‌‌ها طفره بروند.

۳-بیانیه، «پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی» را مورد حمله قرار می‌دهد که برخی از احزاب «ابتکار عمل» و به‌ویژه حزب کمونیست یونان را به چالش می‌کشند، و با این وجود برخی از احزاب ابتکار عمل، مواضع پلتفرم جهانی ضد‌امپریالیستی را در وب‌سایت‌های خود منتشر می‌کنند. بیانیه عامداْ چشم خود را بر روی این حقیقت می‌بندد که آنچه سبب استقبال برخی از احزاب «ابتکار عمل» از مواضع پلاتفرم جهانی ضد امپریالیستی می‌شود، اصلاح و تدقیق درک آن‌ها از واقعیت رویدادها و تحولات در ارتباط با جنگ در اوکراین است. چطور می‌شود از «رویکرد منسجم لنینی» سخن گفت و اصل لنینی و دیالکتیکی «تحلیل مشخص از واقعیت مشخص» را به فراموشی سپرد؟! مهم ترین واقعیات مرتبط با این وضعیت مشخص را که رسانه‌های غرب در تلاشی هماهنگ سعی کرده‌اند تا آن را از مردم جهان پنهان‌کنند، عبارتند از:

  • صرف میلیاردها دلار از سوی غرب برای کودتای مایدان در سال ۲۰۱۴
  • احیای رویکردها و نمادهای فاشیستی در اوکراین و تجلیل از استپان باندرا فاشیست شناخته شده همزمان با تخریب نمادهای دفاع میهنی ضدفاشیستی
  • ممنوع کردن حزب کمونیست و صحبت کردن به زبان روسی پس از کودتا
  • کشتار نزدیک به پانزده هزار تن از خلق دونباس  توسط فاشیست‌های حاکم بر اوکراین
  • عدم پایبندی حاکمان کی‌یف به توافق‌نامه‌های مینسک ۱ و ۲
  • اعتراف مقامات غربی و به‌صورت خاص آنگلا مرکل نخست وزیر سابق آلمان به اینکه این موافقت نامه‌ها را فقط برای خریدن زمان جهت تجهیز اوکراین امضا کرده‌اند.
  • احداث صدها به‌اصطلاح آزمایشگاه و در واقع پایگاه‌های جنگ بیولوژیک در اوکراین علیه روسیه
  • تجهیز ۱۲۵ تا ۱۵۰ هزار نیروی نظامی در مرز دونباس برای تهاجم و نسل‌کشی جدید در آستانه‌ی ۲۲ فوریه‌ی ۲۰۲۲ 
  • توسعه‌ی ناتو به سمت روسیه به‌‌رغم توافق انجام شده در مقطع فروپاشی دیوار برلین مبنی بر عدم حرکت ناتو حتی یک اینچ به سمت شرق
  • درخواست عضویت اوکراین در ناتو و چراغ سبز غرب به آن و تهدید جدی امنیت روسیه در پشت دیوارهای این کشور

با توجه به اینکه روسیه بزرگترین کشور روی زمین است و از منابع سرشار و قدرت تمدنی و نظامی و جمعیت و بازار بالقوه بزرگی هم برخوردار است و با توجه به تجربه‌ی تلخ تجزیه‌ی یوگسلاوی به هفت کشور در بالکان در سال‌های پس از تخریب و فروپاشی اتحاد شوروی، معنی همه‌ی این‌ها برای روسیه چه می‌توانست باشد؟! از آنجا که امپریالیسم آمریکا و متحدین آن پس از تخریب و فروپاشی اتحاد شوروی، تجزیه‌ی روسیه را به‌منظور تصاحب منابع و بازارهای آن و نیز نابودی نیروی نظامی و دفاعی آن مد نظر قرارداده‌اند، حاکمیت روسیه چه برداشتی می‌توانست از این مجموعه اقدامات که بخشی از آن ها در بالا مورد اشاره قرارگرفت، داشته باشد؟ آیا جز این است که با نگاهی واقع‌بینانه و مبتنی بر رآل پالیتیک و متعارف باید آن‌ها را آشکارا در جهت تهدید امنیت ملی خود ارزیابی می‌کرد و در مقابل آن می‌ایستاد؟ در کجای این وضعیت مشخص می‌توان شواهد توسعه‌طلبی امپریالیستی روسیه را دید؟! این کدام «رویکرد منسجم لنینی» است که می‌تواند چشم خود را بر روی تمام این واقعیات ببندد و به‌صورت کلیشه‌ای به تکرار عباراتی چون «جنگ امپریالیستی»، «رقابت بین امپریالیسم غرب و سرمایه داری روسیه »، «ویژگی امپریالیستی» و …  در این ارتباط بپردازد؟! چیزی که این رویکرد منسجم لنینی اساساْ نمی‌خواهد آن را ببیند و درک‌کند، واقعیت جنگ آزاد‌ی‌بخش طی سال‌های پس از کودتا در دونباس است که با کشتار مداوم مردم این منطقه (حدود ۱۵ هزار نفر) از سوی فاشیست‌های حاکم بر اوکراین همراه بوده است و کمونیست‌ها از پیشگامان سازمان‌دهی این جنگ آزادی‌بخش بوده و جانباختگان فراوانی در آن داشته‌اند.  

۴- توجه به این نکته مهم است که وقتی قرار باشد جنگ به‌عنوان «جنگ امپریالیستی» مورد ارزیابی قرارگیرد، در ادامه‌ی خود نیز باید در تبیین وظایف جنبش کارگری، تبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ انقلابی علیه بورژوازی خودی یعنی همین «سرمایه‌داری روسیه» که در این بیانیه چندین بار مطرح شده‌است، را دنبال‌کند. و معنای این در عمل چیزی جز همکاری با ناتو و فاشیست‌های حاکم بر اوکراین علیه روسیه نمی‌تواند باشد. آری سرانجامِ این تحلیل و رویکردِ «ابتکار عمل کمونیستی اروپا » می‌تواند به اینجا بیانجامد. آیا با این زاویه‌ی نگرش، مفهوم  ملموس‌تری از اپورتونیسمِ در خدمتِ امپریالیسم در برابر مخاطب قرار نمی‌گیرد؟

 چنین است که اجتماع به‌اصطلاح ۷۳ حزب کمونیست و کارگری که بخش‌هایی از آن‌ها در حد محافلی بیش نبوده و بخش‌هایی نیز به دلیل عدم برخورداری از نظریه‌پردازان و تحلیل‌گران توانمند، دچارکاستی‌های نظری و تحلیلی آشکار بودند، در ابتدا با رویکرد «ابتکار عمل» همراه شده و به‌تدریج و به‌دنبال سیر رویدادها به حقیقت وقایع پی می‌برند و از ابتکار عمل فاصله می‌گیرند.  این به هیچ وجه روندی غیرقابل پیش بینی نبود. بنابراین ساختار و چارچوب‌های نظری و تحلیلی «ابتکار عمل کمونیستی اروپا » بسیار زود در برابر توانمندی نظری و تحلیلی گرایش کمونیستی اصیل (گرایش دومی که در بیانیه به آن اشاره شده‌است) فرومی‌ریزد و این جریان، ناتوان از مدیریت چالش‌های درونی خود، رسماْ و به ناگزیر انحلال و پایان خود را اعلام می‌کند. با این وجود، قادر به درس‌گرفتن از این رویداد و این خطا و انحراف تحلیلی نبوده و نمی‌تواند دلیل آن را در کاستی‌ها و اشتباهات و انحرافات نظری و تحلیلی و سیاسی خود جستجو کند، بلکه با رویکردی سطحی و غیرعلمی در جستجوی توطئه‌گرانی در بخش دیگر جنبش کمونیستی و «پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی» برمی‌آید تا این فروپاشی نظری وسیاسی را به گردن آن‌ها انداخته و آن را نتیجه‌ی «حملات تحریک‌آمیز ساختگی پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی» و به زعم خود «اپورتونیست‌ها» نشان‌داده و به مخاطبان خود، آینده‌ی موهوم « پیروزی بر اپورتونیست‌ها و اربابان آن‌ها» را وعده‌ داده و به عبارت درست‌تر آن‌ها را بفریبد.

۵- این نگاهِ مدعی «رویکرد منسجم لنینی» که تصمیم گرفته است هیچ توجه و درکی از واقعیت برآمد نئوفاشیسم در جهان کنونی از خود نشان ندهد و از آنجا که به اعتراف خود عرصه‌‌ی مبارزه‌ی ایدئولوژیک و سیاسی را به گرایش دیگر (اکنون دیگر می‌توان گفت گرایش مسلط در جنبش جهانی کمونیستی که با رویکرد «تحلیل مشخص از وضعیت مشخص» لنینی تحلیل و تبیین درست و واقع‌بینانه‌ ازتحولات بین‌المللی و به ویژه اوکراین ارائه می دهد) باخته‌است، برآن است تا با رویکرد غیراخلاقی اتهام زنی و انتساب برچسب‌های کلیشه‌ای چون «اپورنیسم» به مخالفان خود، خود را تسکین‌دهد. آن‌ها فراموش می‌کنند که لنین نیز به دلیل درک درست و خلاقانه‌اش از مارکسیسم، از سوی بخشی از کمینترن متهم به اپورتونیسم شده بود. برای این نگاه، تاریخ در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم و در زمان جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر متوقف شده است و تمایلی به توجه به روند تحولات سیاسی و اجتماعی در یک قرن گذشته، به‌ویژه صف‌بندی‌ها و آرایش نیروها در فضای سیاسی بحرانی و بسیار مهم و حیاتی جهان در هنگام جنگ جهانی دوم در برابر فاشیسم در نیمه‌ی قرن بیستم از خود نشان نمی‌دهند. شاید به این دلیل که درک درستی از واقعیت برآمد نئوفاشیسم در جهان کنونی ندارند. آن‌ها تمایلی به درک اهمیت چندجانبه‌گرایی و پایان‌بخشیدن به جهان تک‌قطبیِ پس از تخریب و نابودی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ و یکه‌تازیِ آمریکا همراه با متحدان خود در ناتو و براندازی حاکمیت‌های نامطلوب خود در کشورهایی چون یوگسلاوی، افغانستان، لیبی، عراق (و سوریه که نتوانستند آن را به انجام برسانند) از خود نشان نمی‌دهند. آن‌ها قادر به درک این حقیقت نیستند که مبارزه علیه فاشیسم و نئوفاشیسم، از مهم‌ترین و عاجل‌ترین حوزه‌های مبارزه‌ی طبقاتی است و در این عرصه فقط طبقه‌ی کارگر و کمونیست‌ها نیستند که فعالیت می‌کنند بلکه بخش‌هایی از نیروهای بورژوایی از جمله حاکمیت «روسیه‌ی بورژوایی » هم می‌توانند برای ایستادگی در برابر فاشیسم، از انگیزه‌های نیرومندی چون حفظ استقلال و امنیت، تمامیت ارضی و هویت تاریخی و تمدنی و… کشور خود داشته باشند.

با این وجود، از تجربه‌ی شکست و پایان یافتن همکاری این احزاب بر محور یک تحلیل غیرواقع بینانه، غیرعلمی و غیرمارکسیستی و لنینیستی از حزب کمونیست یونان، درس‌های مهمی می‌توان آموخت. باید امیدوار بود که این بیانیه و به‌عبارتی اعتراف لیدرهای جریان «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» که بر اساس نظریه‌پردازی های حزب کمونیست یونان در مورد عملیات ویژه‌ی نظامی روسیه در اوکراین، موضع مخالفت گرفته و هم‌صدا با طیف گسترده حاکمیت های غربی و متحدین آن ها و رسانه های در اختیار آن‌ها، آن را محکوم کرده بودند، در به‌اصطلاح «رویکرد منسجم لنینی» خود تجدید نظر کنند و با دستیابی به تحلیل واقع‌بینانه از تحولات، هم در جایگاه درستِ تاریخی و اجتماعی خود به عنوان احزاب کمونیستی و کارگری قرارگیرند و هم از رویکرد ناپسند اتهام‌زنی و برچسب‌زنی کلیشه‌ای و نخ‌نما به مخالفین نظری و سیاسی خود در جنبش کمونیستی دست بردارند. و البته با این روند می‌توان امیدوار بود که آن بخش از کمونیست‌های وطنی نیز که تحت تأثیر چنین احزابی هنوز از درک درست ماهیت تحولات در جریان و ماهیت جنگ آزادی‌بخش در دونباس در برابر فاشیسم و ماهیت اقدام حقوقی و قانونی روسیه برای نازی‌زدایی و نظامی‌زدایی از اوکراین و تضمین امنیت خود که با برآمد چندجانیه گرایی و پایان جهان تک قطبی همراه شده است، بازمانده‌اند، به بازنگری و تجدید نظر در نگرش و رویکرد و موضع‌گیری خود بیاندیشند. 

 

 

پنجشنبه ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۳

در باره‌ی پایان یافتن فعالیت «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» [۷] و نقش اپورتونیسم[۸]

نوشته نیکاس ماتس[۹]

برگردان: مسعود امیدی

نقش فرساینده و مخرب اپورتونیسم در جنبش بین‌المللی کمونیستی بار دیگر نمایان‌شد و این بار به پایان فعالیت «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» (INITIATIVE) انجامید.

بر اساس بیانیه‌ای از سوی دبیرخانه‌ی «ابتکار عمل»(INITIATIVE)، «اختلافات مهم ایدئولوژیک و سیاسی که در طول زمان به وجود آمده و از زمان شروع جنگ بین ایالات متحده‌ی آمریکا- ناتو- اتحادیه‌ی اروپا و روسیه‌ی سرمایه‌داری تشدید شده است»، طی آخرین کنفرانس مجازی که در ۹ سپتامبر برگزارشد، مورد ارزیابی قرارگرفت.

ما در مقاله‌های یک سال پیش، با تمرکز بر موضع کمونیست‌ها در قبال جنگ امپریالیستی در اوکراین، وجود یک مبارزه‌ی ایدئولوژیک و سیاسی مداوم و تشدید شونده در جنبش کمونیستی اروپایی و بین‌المللی را برجسته کردیم. پس از تهاجم روسیه در فوریه‌ی ۲۰۲۲، دو گرایش عمده در جنبش کمونیستی در سراسر جهان شکل گرفت:

اولین گرایش، که توسط حزب کمونیست یونان[۱۰] و سایر احزاب نشست بین‌المللی احزاب کمونیست و کارگری [۱۱]، مانند حزب کمونیست ترکیه[۱۲] ، حزب کمونیست مکزیک[۱۳] و حزب کمونیست کارگران اسپانیا[۱۴] مطرح شد، ویژگی امپریالیستی[۱۵] جنگ بین آمریکا-ناتو- اتحادیه‌ی اروپا و روسیه‌ی سرمایه‌داری را برجسته می‌کند. این جنگ بخشی از رقابت گسترده‌تر بین امپریالیستی، بین بلوک یورو آتلانتیک و قدرت‌های سرمایه‌داری رو به رشد یعنی روسیه و چین است. این رویکرد منسجم لنینیستی ازجمله در بیانیه‌ی مشترکی که در ۲۶ فوریه‌ی ۲۰۲۲ از سوی ۷۳ حزب کمونیست و کارگری و [سازمان] جوانان امضا شد، اظهار گردید.

گرایش دوم توسط احزاب کمونیستی تشکیل شده است که از روسیه‌ی سرمایه‌داری و رژیم بورژوایی ضدکمونیستی پوتین در «جنگ ضد فاشیستی» علیه ناتو و اوکراین حمایت می‌کنند. این قطب با نادیده‌گرفتن یا تحریف اصول لنینیستی، ویژگی امپریالیستی جنگ را از هر دو طرف انکار می‌کند و به‌طور سیستماتیک در مورد موضع کمونیست‌ها در این وضعیت بسیار بحرانی، توهمات و سردرگمی‌ها را ترویج می‌کند. هر دو حزب کمونیست فدراسیون روسیه  (CPRF) و حزب کمونیست کارگران روسیه (RCWP) تا زمانی که دل به دولت روسیه بسته‌اند، مسئولیت بزرگی در شکل‌دادن به این جبهه‌ی اپورتونیستی دارند.

ایجاد به اصطلاح «پلتفرم جهانی ضد امپریالیستی»[۱۶]، ترکیبی از نیروهای سیاسی مختلف از جمله احزاب کمونیست، سوسیال دموکرات‌ها، گروه های سیاسی با منشاء ایدئولوژیک مشکوک از کره‌ی شمالی، ونزوئلا و یونان، و همچنین ناسیونالیست‌ها، به شکل‌گیری یک گرایش اپورتونیستی در مورد جنگ در اوکراین کمک‌کرده‌است. تصادفی نیست که «پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی» که ظاهراً توسط یک حزب کوچک مستقر در بریتانیا، حزب کمونیست بریتانیا (مارکسیست- لنینیست) رهبری می‌شود، از طریق تحریفات و دروغ‌های آشکار، درگیر حملات تحریک‌آمیز وحشیانه‌ای علیه حزب کمونیست یونان شده‌است.

در آخرین کنفرانس مجازی «ابتکار عمل» (INITIATIVE)، حزب کمونیست یونان به نقش فرساینده «پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی» اشاره کرد: «برخی از احزاب ‹ابتکار عمل کمونیستی اروپا› در به‌اصطلاح «پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی» شرکت می‌کنند که از روسیه در جنگ امپریالیستی و چین در رقابت آن با دیگر مراکز امپریالیستی حمایت می‌کند.  «پلتفرم جهانی ضدامپریالیستی» دست به حملات تحریک‌آمیز ساختگی علیه برخی از احزاب «ابتکار عمل» و به‌ویژه علیه حزب کمونیست یونان می‌زند، در ‌همین حال برخی از احزاب «ابتکار عمل»، همین مواضع تحریک‌آمیز به‌اصطلاح «پلتفرم ضد‌امپریالیستی» را در وب‌سایت‌های خود منتشر می‌کنند.»

متأسفانه، همان گونه که حزب کمونیست یونان اشاره‌کرد، «تعدادی از احزاب در جنگ امپریالیستی در کنار روسیه‌ی سرمایه‌داری قرارگرفتند. آن‌ها رهبری روسیه و تهاجم به خاک اوکراین را با ادعای ضد فاشیستی بودن این جنگ، مخالفت با موضع امپریالیستی بودن جنگ که بیانگر رقابت‌های سرمایه‌داری بحرانی و برای کنترل بازارها و منابع تولید ثروت و برای انرژی و مسیرهای حمل‌و‌نقل است و مردم را به مسلخ جنگ هدایت می‌کند، توجیه و حمایت کردند.»

علاوه بر این، سخنران حزب کمونیست یونان تأکید‌کرد که «برخی از احزاب ‹ابتکار عمل› تلاش می‌کنند چین را به‌عنوان یک دولت سوسیالیستی معرفی‌کنند، در حالی که روابط تولید سرمایه‌داری مدت‌ها در چین حاکم بوده و استثمار طبقه‌ی کارگر و انسان از انسان، که تعریف واقعی سرمایه‌داری است، در حال تشدید است. درحالی‌که چین و ایالات متحده برای برتری در نظام سرمایه‌داری رقابت می‌کنند، انحصارهای چینی در بازار بین‌المللی پیشرو هستند و سرمایه و کالا صادر می‌کنند.

بر اساس آخرین تحولات، می‌توان گفت که پایان فعالیت «ابتکار عمل کمونیستی اروپا» (INITIATIVE) بدون شک یک عقب‌گرد برای جنبش کمونیستی اروپایی و بین‌المللی است. این فضای همکاری بین احزاب کمونیست و کارگری از اروپا و منطقه‌ی وسیع‌تر که در سال ۲۰۱۳ بنیان‌ نهاده‌ شد، سهم قابل توجهی در تلاش برای بازسازی جنبش طبقه‌ی کارگر اروپا داشت.

پایان «ابتکار عمل» عملاً یک پیروزی موقت برای اپورتونیست‌ها و اربابان آن‌هاست. با این حال، مبارزه با اپورتونیسم باید تشدید شود تا نیروهای استوار مارکسیست-لنینیست، احزاب کمونیست واقعی و نه احزاب دروغین، هم از نظر ایدئولوژیک و هم از نظر سیاسی، پیروز از آن بیرون بیایند.

 

 


[۱] ترجمه‌ی متن کامل این بیانیه در پایان این نوشته آمده است.

[۲] Nikos Mottas سردبیر نشریه‌ی «دفاع از کمونیسم»     

[۳] In Defense of Communism

[۴] the European Communist Initiative

[۵]“World Anti-imperialist Platform” ‪(WAP)‬

[۶] علاقمندان به این بحث می‌توانند به مقاله‌ی «آیا روسیه امپریالیست است؟» مراجعه کنند که در آن تک تک ویژگی‌های پنج‌گانه‌ی امپریالیسم در مورد روسیه مورد بررسی قرار گرفته است.

https:‎//www.akhbar-rooz.com/202323/1402/02/17/

[۷] the European Communist Initiative

[۸] http:‎//www.idcommunism.com/2023/09/on-termination-of-activity-of-european-communist-initiative-and-the-role-of-opportunism.html

[۹] Nikos Mottas   نیکاس ماتس سردبیر نشریه‌ی دفاع از کمونیسم است.

[۱۰] KKE:‎ Communist Party of Greece) KKE) 

[۱۱] International Meeting of Communist and Workers’ Parties ‪(IMCWP)‬

[۱۲] Türkiye Komünist Partisi ‪(TKP)‬

[۱۳] the Communist Party of Mexico

[۱۴] Communist Party of the Workers of Spain ‪(PCTE)‬

[۱۵] تأکید از مترجم است.

[۱۶] “World Anti-imperialist Platform” ‪(WAP)‬

برچسب‌ها

About behdad

behdad

Comments

حریم خصوصی و کوکی‌ها: این سایت از کوکی‌ها استفاده می‌کند. با ادامه استفاده از این سایت، با استفاده آن‌ها موافقت می‌کنید.

برای دریافت اطلاعات بیشتر، شامل نحوه کنترل کوکی‌ها، سیاست کوکی ها را کلیک کنید.